بهشت زیر پای پدران نیست. اما بی ریانه برایمان زحمت می کشند. تمام طول روز کار می کند و سختی های زندگی را تنهایی به دوش می کشد تنها برای یک لبخند ما. بهشت زیرپای پدران نیست بلکه در دستان آن ها است. همان دستان پینه بسته ایی که کار می کنند تا ما با اشاره ای هر وسیله ایی که دلمان می خواهد بخریم. بهشت در نگاه پدر است همان نگاه خسته ایی که از آن ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی می بارد، همچون ابر از وجودش می کاهد و همچون بارانی بر سرمان می بارد تا مثل بذری از دل خاک جوانه بزنیم و رشد کنیم ولی همچنان مانند ابری بالای سرمان می ماند و از دور حواسش هر لحظه به ما است. در سرما کنار می رود تا نور خورشید برما بتابد در گرما مانند چتری بالای سرما می ماند تا از گرما دور بمانیم و در هنگام عطش همچون بارانی خنکای آب را در وجودمان تزریق می کند. پدرها در هنگام سختی اشک نمی ریزنند شیون نمی کشند بلکه عرق می ریزند، آه می کشند. پدر مانند کوهی محکم همیشه تکیه گاه می ماند و همیشه کمر خمیده ی خود را پشت لبخند محکم خود پنهان می کند. پدرها قهرمان قصه ی همه ی بچه هاهستند. مراقب قهرمان زندگیتان باشید.
پدرم روزت مبارک

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.