چه بود ؟
این تیر بی‌رحم از کجا آمد ؟!
که غمگین باغِ بی‌آواز ما را باز
در این محرومی و عریانی پاییز ،
بدینسان ناگهان خاموش و خالی کرد ،
از آن تنها و تنها قمریِ محزون و خوشخوان نیز ؟!

چه وحشتناک !
نمی‌آید مرا باور ...
و من با این شبیخون‌های بی شرمانه و شومی که دارد مرگ ..
بدم می‌آید از این زندگی دیگر ...


*******************************

باز هم سالگرد پروازت فرا رسید و مرا یاد غم هجران 37 سال دوری انداخت که چقدر عمر دیدارمان و لحظات خوشمان کوتاه بود و فقط داغش بر دلم ماند ! کاش زمانی که در آغوش هم برای ساعتی باریدیم و طعم وصال را چشیدیم همان لحظه زمان متوقف شده و با هم یکجا به پرواز در می آمدیم و مرا تنها نمی گذاشتی ...

تقارن تولد و پروازت مبارک خواهر عزیزتر از جانم ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر