به خدا تربتت مُهر نمآزِ ..
یآ حُسین گفتنم رآز ُ نیآزِ ..

و دوبآره شبِ جمعه ..
و دلی که پَر پَر می زند ..
برآی حرمَت ..
آقآ .. مآه رجب گذشت ..
مآه شعبآن دارد به نیمه اش می رسد ..
آقا شعبآن که می آمد .. دل دل میکردیم ..
برآی هیئت رفتن ..
برآی هماهنگ کردن این هیئت و آن هیئت رفتن هآ ..
برآی نذرِ نیمه ی شعبآن ..
برآی ِ دعاها ..برایِ دل کندن از این زمین .. که دو دستی پآیِ دلم رآ به خودش بند کرده ..
بیآ و بآ نگآهی عآلمی رآ برهآن از این درد ..

#شب_جمعه_است_هوآیت_نکنم_میمیرم ..
دیدگاه غیرفعال شده است.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر