من اون رو ی روز قبل از ظهر توی اتاقم دیدم
خوابیده بودم ، چشمامو ک باز کردم دیدم دم در اتاق وایساده
ترسیدم چشامو بستم اما کمی بعد باز کردم دیدم اومده پای تختم ... چشم و صورتش معلوم نبود ؛ همه چیش سیاه بود ؛ یهو چشامو بستم انگار تشنج کردم ، شدید لرزیدم بعدش ام واسه مدت کوتاهی بیهوش شدم
zahra
آره
Amin
جدی میگی ؟
zahra
آره ولی شبیه گربه بود.. بعدا فهمیدم فوبیا به گربه دارم اینجوری جلوی چشام میاد
Amin
چیزی ک من دیدم شبیح ب انسان بود
zahra
بعضی وقتا ترسها باعث میشن این ها رو ببینیم
Amin
من اون رو ی روز قبل از ظهر توی اتاقم دیدم
خوابیده بودم ، چشمامو ک باز کردم دیدم دم در اتاق وایساده
ترسیدم چشامو بستم اما کمی بعد باز کردم دیدم اومده پای تختم ... چشم و صورتش معلوم نبود ؛ همه چیش سیاه بود ؛ یهو چشامو بستم انگار تشنج کردم ، شدید لرزیدم بعدش ام واسه مدت کوتاهی بیهوش شدم
zahra
دیگه تو فوبیات خیلی شدیده و نیاز به دکتر داری
Amin
رفتم دکتر 1 ماه بستریم کرد و دارو داد
من اونو ی بار بیشتر ندیدم
zahra
بازم برو دکتر
Amin
خوبم