در کوچه های مه زده تکرار می شوم

دارم شبیه خاطره ها تار می شوم"*

هر شب به عشق دیدن تو خواب می روم

هر صبح گریه کرده و بیدار می شوم

شد خنده خشک روی لبم، بوسه پر کشید

مثل کویر خشکم و تبدار می شوم

مانند بلبلی به سوی گل پریده ام

با خار غصه زخمی ات و خوار می شوم

گفتی طبیب غم زده هایی ، از این سبب

کم کم دچار غصه و بیمار می شوم

این بار هم به وعده ی خود پشت می کنی

از زندگی، فریب، تو، بیزار می شوم

پایم به سوی غیر تو راهی نرفته است

من را ببین، که راهی سوی دار می شوم

هی ناز می کنی تو و من می روم به باد

در کوچه های مه زده تکرار می شوم

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.