بی‌بی معصومه،
دختر محمد بهمن‌بیگی؛؛
نویسندهٔ ایرانی از ایل قشقایی استان فارس
مادر فرهاد و فرود گرگین‌پور موسیقی‌دان، نوازندهٔ آکاردئون و پیانو و ویلن و کمانچه.


عزیز من
من قشنگ حرف زدن را بلد نیستم. گفتنی‌ها را هم پیش از این کسانی گفته‌اند و ما شنیده‌ایم. اما از کنار همه حرف‌های حسابی رد می‌شویم، مگر این‌که قلابمان به سبب هم‌دردی و هم‌درکی از آن واقعه به آن حرف حساب گیر کند؛ مکث می‌کنیم و انگار که چیز بدیعی باشد هی با خودمان تکرارش می‌کنیم.
جایی خوانده بودم؛ تو ماه هم که باشی یک عده هستند از تو ایراد بگیرند. از بودنت، نبودنت، هلال و بدر شدنت. تو هیچ‌وقت دلخواه تمامی آدم‌ها نیستی. همانطور که همه آدم‌ها دلخواه تو نیستند. پس مکدر شدن از نظرات کوچک و بزرگ این جماعت چه معنی دارد؟
هرکس ماه را دوست ندارد می‌تواند شب‌ها پشت پنجره نرود. آسمان را نگاه نکند. اصلا شب‌ها زود بخوابد و تنها روز را بیدار بماند. اما نمی‌تواند به ماه بگوید تو در نیا که خاطر من خدشه‌دار نشود!
تو برای آن یک نفری بتاب که روز را به عشق دیدن تو در آسمان شب می‌کند.
  • Mina

    اصلا نه؛ برای خودت بتاب و بدرخش و کار به حرف هیچ موجود زمینی‌ای نداشته باش

دیدگاه غیرفعال شده است.