گاهی فکر می‌کنم خودمان را رها کرده‌ایم. لباس‌های متنوعی از علم، تحصیلات، موقعیت اجتماعی به تن کرده‌ایم، اما از درون، بی‌پوشش مانده‌ایم؛ عریان از اخلاق، خالی از مروت.
انتظارات از ظاهر ما بالاست، اما رفتاری که از ما دیده می‌شود، گاه خالی از احترام است؛ نه به خود، نه به دیگران، نه به اطرافیان دور و نزدیک.
کلمات‌مان می‌توانند زخمی بزنند که هیچ پزشکی نتواند درمانش کند، رفتارمان می‌تواند تنشی ایجاد کند در دل یک رابطه یا جامعه و آتش سهمگینی روشن کندکه به هیچ طریق ممکن خاموش نگردد ...

  • Shahed

    دلم برایِ آدم هایِ مهربان ، می گیرد .
    آدم هایِ اصیلی که برایِ دنیایِ ما
    بیش از اندازه خوبند !

    کسانی که هرگز نخواسته اند ، بد باشند ،
    و نمی توانند هیچ جوره همرنگِ این جماعت شوند .
    این روزها ولی این یکرنگی و خوب بودن ؛
    تاوانِ سنگینی دارد !

    خدایا خودمانیم ؛ تو ؛ یک دنیایِ خوب ،
    به آدم هایِ صاف و ساده ات بدهکاری !
    این جهانِ هزار رنگ ؛
    برایِ انسان هایِ مهربان و یکرنگ ،
    جایِ زندگی کردن نیست...!

دیدگاه غیرفعال شده است.