کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست
کدخدا نیست ، خدا نیست ، بلای ده ماست

روزگاریست به گوش همه خواند که خداست

خانه اش در ده ما نیست ، جدای ده ماست

بینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست

کدخدا دیر زمانیست که دیوانه شده ست

از زمانی که به دیدار خدا رفته و در خانه شده ست

خانه را دیده، خدا را نه ولی ، با همه بیگانه شده ست

غافل از آن که خدا در همه جای ده ماست

بینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست



🌱

بازنشر