🥹👌

مینای عزیز ممنونم از توجهتون

قبول ندارم پریسان
ادمها تا خودشونو از طرف مقابل نگیرند. هیچوقت نه دیده میشن نه شناخته
اون گذشت و فداکاری بیش از حد ک چشمهای طرف مقابل رو کور میکنع. یعنی میگم طرف مقابل بی تقصیره ایراد از خود ادمه

خب دیگه شیدای عزیزم
آبان سالها فداکاری کرده بود تو اون زندگی
سالها برا کارش تلاش کرده بود نه دیده شده بود و کسی فکر میکرد این میتونه یه مدل دیگه باشه
یه نفر اومد گفت تو حقت بیشتر اینه چون به توانایی هاش باور داشت علی رغم حس بدش رفت که خودش رو به خودش و بقیه ثابت کنه و خب این وسط فریبرز به شدت این ادمو دید

یه پست دیدم جالب بود شما هم ببینید

اره ولی حدسم اینه این ادمها کم پیدا میشن
که بدون مقدمه از راه برسن بشناسنت و قدرتو بدونن
ادم باید در هرحال وابسته این قصیه که کی قدرتو بدونه کی ندونه نشه
اینم تجربه من هست البته پریسان جانم

شیدا ما یه صحنه دیدیمقطعا فریبرز
ابان رو انالیز کرده بود

درسته
ابان به جایگاه واقعیش رسید
و اصلا شاید عشق مانع این رسیدن بوده
ولی دیگه زندگی امیرم به چوخ رفت یجورا 😅

پریسان جان
شرایط اصلااااا قابل مقایسه باهم نیست
هرکسی خیانت ببینه درداور هست و فراموشیش واقعا زمان میبره
این حالت امیر بیشتر به یک جنون انی شبیه بود
نمیدونم بازم
یعنی از فرط دیوانگی به اون پناه برد
نه تو شرایط نرمال ک خوشی میزنه زیر دل یارو

شیدا اگه جنون آنی میزد به سر ابان بقیه چطور قضاوتش میکردن
مرتیکه اونقدر به زنش اعتماد نداشت که رفت و یه قتلم افتاد گردنش زنی که دوستش داشت و مثلا بهش اعتماد داشت
تحت تاثیر همون دوست مشترک عنتر قرار گرفت رفت در خونه فریبرز بعدم باش خوابید بازم میگم من با کلیات سریال مخالفم اما همه داریم ابان رو زی. سوال میبریم با اینکه همه خانومیمم

ببخشید پست پاک شد شیدا اینجا جواب دادم

حق با توئه پریسان من تو جامعه مردسالاری بزرگ شدم و خطای مرد رو جنون میبینم ک قابل بخششه. البته ابانم ممکن بود دچار جنون بشه ولی بعدش بدتر قضاوت میشد!!
درسته
در کل . حالا اینکه سریال ولی من همیشه میگم اصلااااا نباید مابین یک زن و شوهر رو قضاوت کرد که دلیل جدایی چی هست. هرچه هست به خود اون دو نفر مربوطه
(چونکه هرکسی از ظن خود ....)

ببخشید پست پاک شد شیدا اینجا جواب دادم

عزیزی😘

منم ۱۰ سال صبوری کردم
یادمه من بیمارستان بودم بالا سر مامانم و آقا...
یادم سه سال یه شهر دیگه کار کرد ماهی دو روز میومد خونه به اسم اینکه کارش زیاده مرخصی نداره و من اینجا داغون بودم بعد عکساش و چتاش با پارتنرش تو اون شهر در اومد و من دایم تحت تله نقص و شرم و اینکه من کافی نیستم خودمو بابت همه چی سرزنش میکردم در حالی که اون ...
من بعد ۱۱ سال جسارت پبدا کردم ترک کنم اون زندگی رو

عزیزم درکت میکنم
تو ایران زنها بخصوص دهه های ما و قبلترش بخاطر حجب و حیای زیاد و فرهنگ بسته خونواده ها واقعا اسیب دیدن