در پهنای تاریخ، سکوتی سنگین بر دل‌ها سایه افکنده؛ گویی جهان در انتظار ندایی است از جنس آسمان. نام تو، ای مهدی موعود، در هر سحرگاه با اشک دیده‌های عاشقان گره خورده، و هر غروب با آهی از دل سوخته زمزمه می‌شود.

تو آنی که طلوعت، پایان شب‌های بی‌فروغ عدالت است. نسیم ظهورت، جان خسته‌ی زمین را حیات دوباره می‌بخشد. ای وارث نجات و صلح، ای وعده‌ی راستین حق، کجایی تا زمین از زخم ستم التیام یابد؟

دل‌ها بی‌تاب تویند؛ در شوق دیدارت، هر تپش، نوای "اَینَ المُنتَظَرُ لِإقامَةِ العَدل؟" سر می‌دهد. تو نیایی، و زمین در حسرت حضور تو، هر روز پیرتر می‌شود. بیا، ای ذخیره‌ی خدا، تا خورشید از افق عدل بتابد، و انسان، طعم رهایی را بچشد.

بازنشر