بیدار میشوی
به خودت صبح بخیر میگویی
برای خودت چای میریزی
تکیه میدهی به خودت و فکر میکنی
دلت برای چه کسی باید تنگ میشده است؟

چرا هیچکس،آنقدرها که باید خوب نبود
که بی او
این صبح
از گلوی آدم پایین نرود...

و صبح بخیر

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.