ماه جان !
همیشه نوشتن برای تو برایم خیلی سخت است . برای یک بانوی شاعر و عاشق و نویسنده و کسی که سالهاست تار و پود لطافت احساس را گره گره به فرش ادب مبدل ساخته جور دیگر باید نوشت .
باز هم تو شرطمان را بردی و خوشحالم که بردی ! تنها کسی که از باختن به او خوشحال می شوم تویی . بردنِ تو همیشه برایم آزمودنی بوده . مثل این بار که باز هم حرف تو درست از آب درآمد . بگذریم .
ماه من!
بی جهت نیست که نام تو ماه است . همیشه در تاریکی های زندگی به تو پناه آورده ام . آنجا که نور را از من دریغ داشته اند . همیشه در سکوت می آیی مثل آرامش شب . فکرش را بکن در خلوت و سکوت برایم نور می آوری و می نشینی و با لبخند به من زل میزنی !! و این یعنی تمام الفبای دلبری ...
دستمریزاد که با یک لبخندت تمام لغات عاشقانه جهان را معنا می کنی ... !


کیمیاگر

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.