از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شب‌ها، چه سحرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

گرچه ای عشق! شکایت ز تو چندان دارم
که به عمری نتوانم همه را بشمارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق!
آن دلی کز تو نلرزد به چه ارزد ای عشق!

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.