و چون همیشه ساکت و آرامی، گمان کردند هیچ رنج و دردی نداری.
  • ๑۩۩๑Khatereh๑۩۩๑

    ازش پرسیدم دوستت داره؟ یه آهی کشید گف نمیدونم، گفتم یعنی بعد از این همه وقت هنوز نفهمیدی دوستت داره یا نه؟ بغض کرد اشک تو چشماش جمع شد گفت میدونی چیه یه وقتایی انقدر باهام خوب میشه که حس میکنم عاشقمه، یه وقتایی انقدر عادی باهام رفتار میکنه مثل یه دوست، یه وقتایی هم یطوری رفتار میکنه انگار غریبه‌ام، حالا تو بگو بنظرت دوستم داره یا نه؟ حرفی نداشتم جز اینکه بگم نمیدونم، گفت همش با خودم درگیرم که عشقشم، رفیقشم یا غریبه، راست میگفت آدم‌ها رو بلاتکلیف نذارید.

دیدگاه غیرفعال شده است.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.