نمی‌توانستم با مردم صحبت کنم و اگر صحبت می‌کردم، فقط تنهایی(تنهاتر می‌شدم) افزون می‌شد. و من، دست‌کم تا حدی با وحشتِ تنهائی آشنایم – نه تنهایی در خلوت، بلکه تنهایی در میان مردمان،

می‌پرسی که در موردِ تنهایی وضع چگونه است ؟
تنهایی یگانه هدف من است و بزرگ‌ترین وسوسه من، امکان من و چنانچه بپذیرم که بتوان گفت زندگی‌ام را سازماندهی کرده‌ام، در آن صورت چنان سازمان یافته است تا تنهایی در آن احساس آسایش کند.
دیدگاه غیرفعال شده است.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.