دستمُ گذاشتم زیرِ چونِ ...
دارم مانیتور رُ نگا میکنم ...
یک آن انگار بوی اُدکُلنِت ، پیچید توو صورتم ...
تا فاصله ی هُرمِ لبَم ، کفِ دستَمُ جوری بووئیدم کِ ...
گوئی خودتُ نفس کِشیدم بِ عمقِ جان ...
دیوونه ی رَوونی ...
...

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.