بگذار سرزمین‌ام را
زیر پای خود احساس کنم 🤍

- شاملو

بگذار بی مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم

و
كلام #تُ
در جان من نشست
و من آن را حرف به حرف باز گفتم.
كلماتی كه عطر دهان #تُ را داشت...

احمد_شاملو
‌‌‎‌‌

شعر تخفیف مرگ های من است.

خاموش باش، مرغکِ دريايی!
بگذار در سکوت
بماند شب؛
بگذار در سکوت
بميرد #شب؛
بگذار در سکوت
سرآيد شب ...

مرا عظیم‌ تر از این آرزویی نمانده است

که به جُستجوی فریادی گم‌ شده برخیزم.

با یاریِ فانوسی خُرد

یا بی‌ یاریِ آن،

در هر جای این زمین

یا هر کجای این آسمان.

و چشمانت
رازِ آتش است
و عشقت پیروزیِ آدمیست
و آغوشت
اندك جائی برایِ زیستن
اندك جائی برایِ مردن..

به تو می اندیشم و زمان را لمس میکنم

معلق و بی انتها عریان می وزم، می بارم، می تابم.

از تو حرف می‌زنم
چنان نوبرانه می‌شوم
که بهار هم
دهانش آب می‌افتد …

از شعر لذت بردن دقیقا یعنی همین ...

نوووووش احساس قشنگ و طبع لطیفت رفیق ناب و زلال

عشق را

ای کاش زبان سخن بود

ممنونم از رفیق خوده خودم ...

من به فدایت

مخلص رفیق خوده خودم ....
تقدیم به رفیق خوده خودم
اما هرگز عشقی چنین پرشور نداشته ام.

عشقی که تنها هنر من، هنر کلام،

بزرگواری و تاج سر و صد البته عزیز دوست داشتنی

در پناه ی حق رقیق خوده خودم
لذت بردم .زنده باشی ...
همه‌ ی برگ و بهار

در سرانگشتانِ توست.

هوای گسترده.....تا بعد .