در سَمفونی مُردگآن
بیا کنارم بنشین، نقاب قوی بودنت را بردار... و در آغوشم گریه کن که من میدانم، آنان که همیشه میگویند حالشان خوب است، بیش از همه به گریه و آغوش نیاز دارند.
و درد به مویرگهایمان رسیده اما هنوز لبخند میزنیم...
نقابِ لبخندت را کنار بگذار و اندوهت را به آغوشم بسپار من هم به اندازهی تمام ستاره هایت سیاهی دارم
و درد به مویرگهایمان رسیده اما هنوز لبخند میزنیم... 👍✔
نقابِ لبخندت را کنار بگذار و اندوهت را به آغوشم بسپار من هم به اندازهی تمام ستاره هایت سیاهی دارم ایول..👍
سارا حشمتی
و درد به مویرگهایمان رسیده
اما هنوز لبخند میزنیم...
سارا حشمتی
نقابِ لبخندت را کنار بگذار و اندوهت را به آغوشم بسپار من هم به اندازهی تمام ستاره هایت سیاهی دارم
هومن
و درد به مویرگهایمان رسیده
اما هنوز لبخند میزنیم...
👍✔
هومن
نقابِ لبخندت را کنار بگذار و اندوهت را به آغوشم بسپار من هم به اندازهی تمام ستاره هایت سیاهی دارم
ایول..👍