مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست او شکایت می‌کرد. مادرش به دلیل کهولت سن، در بینایی، شنوایی و راه رفتن ضعف داشت. مرد که از زندگی با مادرش خسته شده بود، نزد شیخی رفت و از او خواست راهی برای حل مشکلش نشان دهد.

شیخ به او گفت: این مادر توست و مراقبت از او وظیفه توست. او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده است. حالا وظیفه توست که از او نگهداری کنی.

مرد پاسخ داد: من ده‌ها برابر زحمتی که او برای بزرگ کردن من کشیده، برای نگهداری از او کشیده‌ام. او هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد، زیرا من بیشتر از او برایش زحمت کشیده‌ام. دیگر نمی‌توانم او را تحمل کنم، مگر این که برایش پرستاری بگیرم.

شیخ پس از شنیدن سخنان مرد گفت: تفاوتی مهم بین مراقبت کردن تو و مراقبت کردن مادرت وجود دارد. مادرت تو را با عشق و امید برای ادامه زندگی بزرگ کرد، اما تو از او مراقبت می‌کنی به امید روزی که از دنیا برود. به همین دلیل، تا زمانی که زنده هستی، هر کاری برای او انجام دهی، نمی‌توانی زحمات او را جبران کنی.

بیایید قدر پدر و مادرمان را تا زمانی که زنده هستند بدانیم و با حس محبت از آن‌ها مراقبت کنیم،
  • 7235▀ HAMED ▀

    بیایید قدر پدر و مادرمان را تا زمانی که زنده هستند بدانیم و با حس محبت از آن‌ها مراقبت کنیم، نه با حس اجبار. اگر زنده هستند، همین حالا فرصت خوبی است که با یک تماس، جویای احوال آن‌ها شویم.

    و اگر از دنیا رفته‌اند، می‌توانیم با خیرات و خواندن فاتحه و دعا، یادشان را گرامی بداریم و روحشان را شاد کنیم.

  • فاطمه بانو(گلبرگ خاطرات)

    سایه ی همه ی پدر و مادرا بالای سر فرزندانشان باشه ان شاالله

  • 7235▀ HAMED ▀

    سایه ی همه ی پدر و مادرا بالای سر فرزندانشان باشه ان شاالله

    انشاالله .. ممنونم فاطمه 😊👍

پسند

بازنشر