دلم آئینه ی درداست نمیدانی تو
کلبه ام ساکت و سرد است نمیدانی تو
بی تو سبزترین خاطره ها میمانند
فصلهایم همه زرد است نمیدانی تو
زیر سالی است که در دشت جنون چون مجنون
دل من مثل گرداب است نمی دانی تو
عاشقم کردی رفتی وکنون با دل من
غم عشق تو چه کرده است نمیدانی تو
باز تکرار کنم آغازین را
دلم آئینه ی درداست نمیدانی تو