بگو درخشش چشمانت
رادر غروب کدام جمعه جا گذاشته ایی؟
که دستانم از آنچه تو میخواستی خالی تر بود.
من و تو اهل همین جمعه های غمگینیم
ای از دریا آبی تر
قلبم برای تو
چشمهایت مالِ من
ایستاده ام تمام قد روبه تو رو به عشق
تنها تو را میبینم
من چشمهایت را میبوسم
تو موهایم را بباف...

مینو_پناهپور

بازنشر