کلیک امروز ....
دلیری حضرت حر
دوش گفتم با حریفی با خبر
کاندرین مطلب مرا شو راهبر
دشمنی حر و بذل جان چه بود ؟
اول ان کفر اخر این ایمان چه بود ؟
اول ان سان کافر مطلق شدن
سد راه اولیای حق شدن
اخر از کفر امدن یکباره باز
جان وسر در راه حق کردن نیاز
گفت اینجا نکته ئی هست ای خبیر
زد چو سالک دست بر دامان پیر
خواست تا رهرو شود اندر طریق
همقدم گردد برحمانی فریق
نفس کافر دل چو باید اکهی
مشتعل گردد ز روی گمرهی
ارد از حرص و هوس خیل و سپاه
راهرو را سخت گردد سد راه
مانع هر گونه تدبیرش شود
رو نهد هر سو عنانگیرش شود
علی مدد .لپ مطلب
پیر را از باطن استمداد کرد
باطن پیر رهش امداد کرد
بدانکه
این بیانم از سر تمثیل کرد
بخوان تا انتهای ان