تو می روی و
شب ها و دردها می آیند.
تو می روی و سکون می آید.
تو نرمای بهار و گرمای تموز و عطر خزان یک روح پژمرده ای. تو مستی خنده
و خمار خموش چشمانی.
تو شور شرابیو تو سرمای دردناک و کشنده ی زمستان یک جسم برهنه ای..!!

بازنشر