باز امشب مثل هر شب زیر باران مرده ام
در پشت پنجره ای رو به خیابان مرده ام

گریه دارم شانه هایت در کنار دیگری ست
بودنت با دیگری بر جانم نیش دیگری ست

مثل هر شب در کنار آن خیابانی که نیست
میشوم خیس در خیال زیر بارانی که نیست

قدر هق هق شانه ای حتی برای تکیه نیست
جزء به دیوار سر نهادن جا برای گریه نیست

من و تو عابرانی در یک مسیر پر خطر بودیم
مهره های بازی برای یک جمع مختصر بودیم

پسند

بازنشر