ورود به حساب
عضویت در شبکه
۰
خطابها
۰
دیدگاهها
۰
درخواستها
۰
اطلاعیهها
۰
تاپیکها
۰
آخر خط
۱۰ ماه قبل
نشانهگذاری
لغو نشانهگذاری
پیگیری دیدگاه
گزارش
مشاهده
بروزرسانی
خواهر زاده ام ابله مرغون گرفته .یه چندتا چیز میز گرفتم رفتم دیدنش.اولش بلند بلند بهش خندیدم و مسخره اش کردم یه ساعتم باهاش بازی کردم امدم خونه.
صورتش مثل خورشید شده بود مستقیم نمیشد بهش نگاه کنی
پسند
موردی برای نمایش وجود ندارد.
بازنشر
موردی برای نمایش وجود ندارد.
add
×
×
اطلاعرسان
ارسال پست
برای ارسال باید وارد حساب کاربری خود شوید.