دلم می‌گیره از این‌که برعکس من هیچکس تاحالا از ته دلش حواسش به من نبود.
از ته دلش براش مهم نبود چی خوشحالم میکنه و چی ناراحت...
دلم می‌گیره از این‌که همیشه حضور و اهمیت خودم رو به بقیه یادآوری کردم.
  • ٍEnzo

    ای جآآآآآآآآآآآآآآآآنم بیآ تووو بغلم /\

  • ٍEnzo

    بیا بغلم خو )))))))))))))))))))))

  • حمیدرضا

    یاد یکی از همکارام افتادم که هف رنگع

  • ٍEnzo

    خب تعریف کن ببینم))))))))))))

  • حمیدرضا

    هیچی روزای اول که اومده بود تا میگفتیم سلام بغلمون میکرد. هی دیدیم موقع حرف زدن خودشو میچسبونه به آدم. هر چی هم فاصله میگرفتیم میومد نزدیک تر. تا جایی که مدیر یه روز بهم گفت اینجوریه. منم کنه خودمو زده بودم به اون راه که مثلاً خبر ندارم الان اوضاع جوری پیش رفته که همکار خانومون هم فهمیده. میگه پرچمش هف رنگه
    چند روز پیش یه ساعت داشتم باهاش حرف میزدم این اصن ول کن نبود. ولش میکردم میومد تو بغلم. حالا شانس آوردم ماسک میزنم نمیتونه لب بگیره

  • ٍEnzo

    )))))))))9999))))))))))))))9999)))))))))))))))))
    بآبآ ببرش بآغ انگوری))))))))))))
    ی نیم کلآچ کن-جوری بزن توووش -تآ تنه موهای انگورو گآز بزنه)))))))))))9))))))))))))))))))

  • حمیدرضا

    همینمون مونده که با پسر مردم جفتگیری کنیم

  • ٍEnzo

    به این که نمیگن جفت گیری؟))))))))))))))))))
    میگن خفت گیری)))))))))))))))))))9999

  • حمیدرضا

    خلاصه اینکه امسال دیگه سال آخرشه. مدیر اونجا میخواست مدیریتشو بسپره به من. این هی میگفت من باهاتم. حالا من داره حالم بهم میخوره هی میگه من باهاتم

  • ٍEnzo


    حآلآ میخواد بده یآ میخواد بکنه؟

  • حمیدرضا

    با توجه به شواهد و تحقیقات انجام شده مورد اول. اونم به همه اعضای مدرسه. از مدیرو دبیر بگیر برو تا دانش آموزا

  • ٍEnzo

    خیالم راحت شد

  • حمیدرضا

    یعنی عمق فاجعه اونجا بود که همکار خانومی که اونجا داریم هم قضیه رو فهمیده

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.