لطفا کمی در چایی من سم بریزید
آرامش تلخ مرا بر هم بریزید

آبی نمیجوشد از این ظاهر فریبی
در کالبد هاتان کمی آدم بریزید

مرده پرستید و مگر بعد از نبودم
این آبروی مانده ام را کم بریزید

بی درد بودن درد احمق هاست لطفا
در استکان من لبالب غم بریزید

این قندها کام مرا شیرین نکردند
لطفا برایم چای پهلو سم بریزید
 

"صفورا یال وردی"

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.