احسان دریادل -


مثه یه طعمه ام فراری؛ همیشه هست ترس یه قلاب!
هرچی که دست و پا زدم من؛ میکشیدم پایین تو مرداب!
همیشه میترسم از اینکه؛ نشه که حرفامو نفهمی…
وقتی که اشتباهی کردم؛ نشه نداشته باشی رحمی!
ولی خودت اینو میدونی؛ واسه تو هر کاری میکردم…
اگه شده خطایی داشتم؛ دیگه اونو تکرار نکردم…
ادامه نمیدم زوری؛ وقتی میبینم مجبوری!
منو تحملم کنی؛ کنارمم باشی دوری…
دست از سر من بردارو؛ میبینی آشوبه دلم!
میبینی با تصمیم تو؛ باید از این خونه برم!
دست از سر من بردارو؛ میبینی حال من بده…
چی میشه آرومم کنی؛ منی رو که ماتم زده…
ادامه نمیدم زوری؛ وقتی میبینم مجبوری!
منو تحملم کنی؛ کنارمم باشی دوری!

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر