یکی از مود ترین نامه هایی که خوندم نامه ی علی شریعتی به عشقش موقعی که دعوا کرده بودن بود:
"عزیز مهربان بد اخلاق صبور تند جوش، امید بخش یأس آور، پرحرف حرف نشنو، بدترین بد و خوب ترین خوب، با وی نتوان زیستن، بی وی نتوان بودن؛ یک جور درهم برهم شلوغ پلوغ قرو قاطی عزیزی که تورا نمیتوانم تحمل کنم و دنیا هم بی تو تحمل ناپذیر است."
پ ن: انگار که منو توصیف کرده