ز بازار محبت غم خریدم
خریدم غم ولیکن كم خریدم

همين داغی که حالا بر دل ماست
ندانم از کدام عالم خريدم

عسل می جُستم ‌از بازار هستی
عدم رُخ داد،جایش سم خريدم

ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد تو را مبهم خریدم
/
( صوفی عشقری )
/



!/

برای زخم ناسورِ دل خویش
ز مژگان کسی مرهم خریدم

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.