سی و چند سالگی یک زن را هرکسی نمیفهمد...

سی وچند سالگی یک زن یعنی جمع دل فریبی و شیطنت ضرب در وقار و متانت

زن سی و چند ساله را باید توی یک مهمانی

با لباس شب مشکی و موهایی که از پشت سر جمع کرده، دید...

لباس بلندی که گاه روی زمین کشیده میشود

خرامیدنش و گام های شمرده، شمرده اش را...

زن سی و چند ساله تازه اول پختگی ست

سرشار از هوشی زنانه و زیبایی دوچندان

شبیه نسیم خنکی که عصر یک روز تابستانی روی پوست عرق کرده میوزد

شبیه صدای دل انگیز خوردن باران روی برگ ها

شبیه هرچه که تو را وارد یک خلسهٔ شورانگیز می کند

زن سی و چند ساله مخدری ست که زندگی را سرحال می آورد

زن سی وچند ساله یک نقاشی بی نقص است از مجموعهٔ هرآنچه میتوان در یک قاب جمع کرد.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر