سی و چند سالگی یعنی مراقب باش
یعنی مواظب باش بی گدار به آب نزنی
سی و چند سالگی یعنی بترسی از اشتباه
که از سی سالگی به بعد باید درست تر و متین تر رفتار کنی
سی و چند سالگی دیگه صدای جیغ توی تونل رو نمیده
دیگه نمیزاره فریاد بکشی و بگی هی فلانی من عاشقتم
باید آروم و چراغ خاموش حرکت کنی
سی و چند سالگی چیزی شبیه بی حسیه
مزهی گسی
سی و چند سالگی یعنی من شونهی محکمى ام، تو تکیه کن
من قابل اطمینانم، با خیال راحت دستاتو بهم بده
وقتی سی سالت میشه دیگه میدونی چه رنگی بهت میاد
چه عطری باید بزنی
چطوری باید لباس بپوشی
حتی چطوری باید عاشق بشی
سی و چند سالگی چیزی شبیه روز وسط هفتهس
چیزی شبیه ساعتهای عصر
برای هرکاری هم دیره هم زود …
حالا من پایَم به سى و سه سالگى باز شده است
و باید سعی کنم آروم و بدون اشتباه به آرزوهایم برسم
علی قاضی نظام