شهریار
کاربر VIP
۸۵۸ پست
۱۵۰ دنبال‌کننده
مرد
فوق ليسانس
ايران
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار ميکشم
گرایش سیاسی ندارم
قد ۱۷۲، وزن ۷۲

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
به کرشمهٔ عنایت نگهی به سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

و آموختـم از تــو آغـازِ خود را ...♡

مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...
ای رفته از بر ما...ما گفته همچو سعدی

«خوش می‌روی به تنها، تن ها فدای جانت»

بازنشر کرده است.
ماهی تنهای تُنگم، کاش دست سرنوشت

برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش...

بازنشر کرده است.
تو را این قطره‌های اشک روزی نرم خواهد کرد

که آب آهسته و آرام می‌پوسانَد آهن را...

بازنشر کرده است.
می نشینم با خیالت چشم می دوزم به در

در هوایت شب به شب از عمر من کم می شود

بازنشر کرده است.

یک طرف از ناز می بندد لبش راهِ نیاز

یک طرف جا از برای بوسه خالی می کند

بازنشر کرده است.

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم

سینه مالامال درد اما دلی بی کینه دارم

پاکبازم من ولی در ارزویم عشقبازیست

مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

به خانه آمدیم

شب شده بود

شیر آشپزخانه چکه مى کرد

چه پاییزى بود

روزهاى در خانه ماندن

سکوت

سکوت

عصرهاى جمعه فقط حسرت بود

و تیک تاک این ساعت لعنتى

که هى کش مى آمد

کمى گریستیم

گفتى دیروقت است

باید بخوابیم

چاى سرد شده بود

قند هم نداشتیم

عصرهاى جمعه فقط حسرت بود

تو این را مى دانستى

که پاییز در وجودمان خانه کرده است

حرفى براى گفتن نبود

فقط

آرام گریستیم

آرام آرام...

گریستیم

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

اگر بچه که بودیم به جای گفتن:

دیوار موش دارد و موش گوش دارد، میگفتند:

"فرشته ها در حال نوشتن هستند..."

نسلی از ما متولد میشد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر داشت.

قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:

بچه را ول کردی به امان خدا !

ماشین را ول کردی به امان خدا !

خانه را ول کردی به امان خدا !

و اینطور شد که "امانِ خدا" شد مظهر ناامنی!

مظهر خدا امن ترین جاست اتفاقا. فراموش نکنید.

مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
  • محسن

    یا اَمانَ مَنْ لا اَمانَ لَهُ..
    سلام
    عالی بود بزرگوار👌👌👌👌👏👏👏

  • شهریار

    یا اَمانَ مَنْ لا اَمانَ لَهُ..
    سلام
    عالی بود بزرگوار👌👌👌👌👏👏👏


    سلام ب روی ماهت دوست جانم
    عالی حضور و نظر شماست

بازنشر کرده است.

او گفت: درون قلبت چیست؟

من گفتم: غم و رنج

و او گفت: "بگذار همانگونه بماند، زخم همان جایی ست که نور واردت میشود"

مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

The mirror is my best friend because when I cry it never laughs
بهترین دوست من آینه است، او هرگز با گریه من نمی خندد..



چارلی چاپلین
بازنشر کرده است.

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا

چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

که جان را و جهان را بیاراست خدایا

زهی شور زهی شور که انگیخته عالم

زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا

فروریخت فروریخت شهنشاه سواران

زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا

بازنشر کرده است.

گفتم این جامِ جهان‌بین به تو کِی داد حکیم؟

گفت آن روز که این گنبدِ مینا می‌کرد

بازنشر کرده است.

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی

غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی

نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا