saba1359
۱۸۳ پست
۲۰ دنبال‌کننده
۴۷,۰۲۲ امتیاز
زن
مهربون

تصاویر اخیر

°
جمعه ها تا ظهر
حالمان خوب هست
اما هر چه به غروب نزدیک میشویم
رفته رفته حال ما هم
شروع به آشفتگی میکند
تلویزیون را روشن میکنیم
تلگرام را چک میکنیم
از پنجره نگاه ميكنیم
خودمانیم سر خودمان
که نميتوانيم کلاه بزاریم
ما دلتنگیم !
این خاصیت جمعه هاست
ما شش روز و نصفی
در تلاشیم تا فراموش کنیم
اما درگیر غروب جمعه میشویم
دوباره این حس درونمان جان میگیرد
دوباره یاد کسى میافتیم
که دیگر نیست ...

هادی_دولتی
بازنشر کرده است.
براے خوش بخت شدن با یک مرد
ڪافیست او را باور ڪنی،
حتے اگه دوستش نداشته باشی!
و براے خوشبخت شدن با یک زن
ڪافیست او را دوست داشته باشے
حتے اگر باورش نداشته باشی...

پائولو ڪوئیلو
بازنشر کرده است.
🌹🍃
بخشش را "بخش ڪن"... محبت را "پخش ڪن" ...
غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ...
هر چه "بضاعتمان" ڪمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است...
 با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری" ...
به "خشم" ... "چشم" نگو ...
انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست.
"دوست داشتن"  ... را "دوست بدار".
از" تنفر "  ..."متنفر"باش
به "مهربانی"   .. "مهر" بورز
با "آشتی"    .... "آشتی" ڪن
و از "جدایی" ..."جدا "باش….
بازنشر کرده است.
کمی با من مدارا کن
پاییز جان
شاید بعدها
حسرت برگهای نانوشته ات
دلتنگم کند..
بازنشر کرده است.
هیچ‌کس‌در هیچ‌جای زمین بقچه ای همراهش نیست
که برایمان حال خوب بیاورد...
هنر این است که بلد باشیم
شاد باشیم
و شادی بیافرینیم...
بازنشر کرده است.
من آنقدر ،
که از نبودِ تو شعر گفته ام ،
از بودِ خود ،
نگفتم ...!
یا خودت باش و این دیوانه را دریاب ،
یا من ،
دیوانِ نبودنت را ،
تا ابد قَلَم میزنم...
.
همین جوری ....
زندگی می کنم ....
می خورم، می خوابم....
می خوابم، می خورم. آرام، آهسته....
زندگی می کنم؛ مثل درخت ها، مثل چاله آب،...
مثل نیمکت قرمز تراموا .... !

ژان_پل_سارتر
یه روزی میگفتم
کاش اگه دلش به رفتنه یه جوری خودشو از چشمم بندازه و بره‌‌
که دیگه نتونم دوسش داشته باشم! به بدترین شکلِ ممکن خودشو از چشمم انداخت و رفت؛ پس چرا هنوز دلم براش تنگ میشه؟
بازنشر کرده است.
در حقیقت مدت اعتبارمون
در زندگی آدما
تا همونجاست که بهمون نیاز دارن!
بازنشر کرده است.
گاهی وقت‌ها...
دلت می‌خواهد ...
با یکی مهربان باشی
دوستش بداری...
وَ برایش چای بریزی
گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام،
می‌آیی قدم بزنیم؟
گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد یکی را ببینی
بروی خانه بنشینی، فکر کنی
وَ برایش بنویسی
گاهی وقت‌ها...
آدم چه چیزهایِ ساده‌ای را ندارد!
امروز بد جور دوست داشتنم
گرفته....!
راستش نمی توانم جلو او را
بگیرم ...
کاش این جا بودی و با نیم
نگاهی او را آرام می کردی ...
من انسان قوی هستم ولی گهگاهی دلم میخواهد کسی دستم را بگیرد و بگوید : همه چی درست خواهد شد ...!
حتماً كسی را در زندگی دوست بداريد
چيزی را حتی؛
فرصت بسيار كم است.
همين كه چشمهامان را ببنديم و روی تخت دراز بكشيم، دير يا زود خوابمان می‌برد و يک روز كمتر عاشق بوده‌ايم.
اما قرار هم نيست دلمان را خرج بيهوده كنيم! آدم‌ها گاهی از نگرانی گلدان آب نخورده خانه، سفر را ديرتر می‌روند.
دلبستگی، آدم را بزرگ می‌كند، حتماً قرار نيست آدم به آدم عاشقی كند! جمعه برای كسانی كه دوست داشتن را بلد نيستند غمگين است.
سهم من نیستی...
و من این روزها به اندازه ی ...
تمامِ دلبرانه های این شهر لعنتی...
آشوبم ! کسی چه می‌داند کدام لبخندِ ..
بی رحمی خیالِ داشتن تو را هم...
از من خواهد گرفت؟!

طاهره_اباذری_هریس
بعضی جنگ‌ها ...
تمام نمی‌شوند حتی ...
وقتی مرده باشی مثل ...
یک سرباز مرده که آخرین...
نامه‌اش به دست معشوق نرسیده...
عاشق توام ! روی مزارم کمی آغوش بریز...
که تمام شود این نبرد که تمام شود این درد...!

کامران_رسول_زاده