Mariya
۹۰ پست
۹۹ دنبال‌کننده
زن

تصاویر اخیر

تمام هدف ساخت سریال Dark
همین یک دقیقه بود ...
بازنشر کرده است.
روز مرگم هرکه شیون کند
از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می و انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال
خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلم تاک زنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت

✍وحشی بافقی
از روزی بترس که دیگه تلاشی واسه بدست آوردنت نکردم ...
همین الان که داشتم سیر پوست می‌گرفتم تا رنده کنم و پیاز، با خودم فکر کردم تا الان دوتا غذاساز و همه‌کاره گرفته‌ام و بلااستفاده یا با استفاده های اندک گوشه کابینت مانده‌اند. مثل چای‌سازم. بعد به دوستم فکر کردم که می‌گفت برنج رو بریز پلوپز، خورشتم مایکروویو و تمام! برو خرید؛
فکر کردم همین آشپزی خودش یک تراپی نیست، پس چیست؟ از همه مهمترش اینکه آدم را به حال می‌کشاند. یعنی حداقل ساعات آشپزی در اکنون خودت هستی. اینهم به کنار، خلق لحظه به لحظه یک محصول جدید، لذت دارد. حال خوب آشپزی را فقط می‌توان لمس کرد نه توصیف دارد و نه مثال. بعد فکر کردم چقدر زن بودن خوب است. چیزهایی را احساس می‌کنی که یک مرد هرگز آنها را ندارد. یاد دستپخت دخترخاله‌ام افتادم و فکر کردم چقدر شبیه خودش است. آرام، مهربان و زلال؛ آشپزی یک سبک رفتاری‌ست اصلا...
مگر نه!؟

محبوبه‌ احمدی
بازنشر کرده است.
همراه و هم قبیله باد خزان شدیم
برما چه رفته است که نامهربان شدیم؟

دنیا به جز فریب چه دارد؟ دریغ هیچ
تیری زده است بی هدف و ما نشان شدیم
بازنشر کرده است.
Sevgilim bizi ask kurtarajk
مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
درس امروز《 بامداد خمار》:
آدمهای بی اصل و نصب، اصیل نمیشن...
"نه با زمان ، نه با تلاش ، نه با عشق"
بازنشر کرده است.
و انسان گردن خواهد نهاد. رنج خواهد برد. عشق خواهد ورزید. بدین گونه. مثل همیشه چنان خواهیم بود که از پیش بودیم. رنج خواهیم برد. بناهای سوخته را برپا خواهیم کرد. آواز خواهیم خواند و لیوان آبجو را بر میز خواهیم کوبید و بر شور‌بختی خواهیم گریست.

📚متن از کتاب پوست انداختن اثر کارلوس فوئنتس، ترجمۀ عبدالله کوثری.
بازنشر کرده است.
بعضی خداحافظی ها با فریاد و دعوا تمام نمی شود، بی‌صدا تمام می شود. آرام و سنگین درست مثل دلتنگی.
من از تو دل نمی کنم...
من فقط قبول می کنم گاهی عشق برای ماندن کافی نیست .
گاهی ادامه دادن فقط قلبها را خسته تر می کند و احترام به عشق، یعنی رها کردن آرام همدیگر.
این نوع خداحافظی از جنس عشق است
عشقی که بی هیچ ادعایی تا همیشه،
در سکوت ، در خاطره، در عمق دلم زنده می ماند ...
بازنشر کرده است.
‌نمی‌شود با کسی که تو را فراموش کرده دوباره دوست شوی. تا آخر عمر همیشه نگران خواهی بود که باز هم مثل دفعه‌ی پیش تو را فراموش کند.
همیشه این را می‌دانی که حال او بدون تو صددرصد خوب است ولی حال تو بدون او خوب نخواهد بود.

📚- واژه‌ هایی در اعماق آبی دریا/ کت کرولی
بازنشر کرده است.
"به چه کسی می گویند «امن»؟ - کسی که وقتی جای زخم هایت را به او نشان میدهی از آن پس همه تلاشش را میکند که از آن سمت به تو آسیبی نرسد."
به آن نوع تنهایی نیاز دارم که می‌توانی در جوارش بنشینی و آسوده باشی. گره‌های کورشده‌اش را آهسته با سر ناخن باز کنی و بی‌آن‌که درونش حبس شوی، در آغوشش بگیری. آن شکلی از تنهایی که با تو گفت‌وگو می‌کند، گذشته را تغییر می‌دهد و آینده را بی‌اضطراب و امن تحویلت می‌دهد. آن تنهایی که به تو فرصت تماشا می‌دهد تا خودت را نظاره کنی و دیگران را، که مثل لشکر ابرهای نازک و بی‌غبار از کنارت عبور می‌کنند، می‌گذرند. رازهایت را دوباره توی دامنت می‌گذارد تا مثل‌ گردوهای تازه و رسیده، پوست‌شان بگیری و درون‌شان را باز بکاوی و شادی‌های مختصر را به یادت می‌آورد که مثل گل‌های سرخ و ارغوانی بر پیراهنت می‌روید.

کلیپ قشنگی بود؛
من پای رفتنت میشوم تو سوی چشمانم شو نه من تو را رفیق نیمه راه شوم ، نه تو مرا در تاریکی رها کن .
بازنشر کرده است.
عزیز من ،
مردان دنیای کتابها، در جهان واقعی وجود ندارند،
آنها توسط زنانی نوشته شده اند که ، در دلشان
رویای مردی را می پروراندند که بتوانند عاشقش شوند...

مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
تعبیرهای زیبای ابراهیم گلستان رو، از "خاک" ، ببینید:

و خاک یک زن است
با ساقه‌های خشکِ سنبله‌های درو شده
در انتظار بذر...
یا:

و خاک یک زنِ در خواب رفته است
با راز و ريشه و رؤيا...

— از گفتار تپه‌های مارلیک، مجله‌ی آرش، آبان ۱۳۴۳، دوره‌ی دوم
بازنشر کرده است.
حتی بازی کردن نقش حقارت، بی‌وجدانی و بی‌شرفی کاری دشوار است. هنرپیشه‌هایی که ناچارند چنین نقشی ایفا کنند، از جان‌شان مایه می‌گذارند. اما کسانی که زندگی‌شان سراسر حقارت و بی‌وجدانی است سعی می‌کنند برای وجدان دیگران یک نقطه‌ی ضعف پیدا کنند؛ چون در تاریکی خودشان درد می‌کشند...

🖊📚 تماما مخصوص، عباس معروفی، نشر گردون
بازنشر کرده است.
مهرت رسان بر هر کران
زیبنده و با عشق و جان
هیچش خبر ناشد زمان
تا کی نفس آید چنان
قلبی ز خویش هرگز مران
زیبا بگردان این جهان

🖊📚گنجیشک ۲۸۲
بگذار شاعرانه به وصف خویش باشیم ...