vadi-eshgh
۱۶۲ پست
۴۶ مشترک
۲۲ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۶۷
مبنای تعداد هوادار رتبه ۶۶
مبنای تعداد ارسال رتبه ۹۰

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

بازنشر کرده است.
دست هایت، لهجه ی ....
خـاصـــی دارنـــد .....!!!
آخر سالتون قشنـگ
سکوت و خلوت
بغض شبانه
چه دلگیر است
بی تو حجم خانه
تـو رفتی و دلی دارم که هر دم
برای گریه می گیرد بهانه
سعدی

مَلِکا ،
مَها ،
نگارا ،
صنما ،
بُتا ،
بهارا

متحیرم ندانم ، که تو خود چه نام داری؟!
همه‌کس سـرِ تو دارد ، تو سـرِ کدام داری؟!
بازنشر کرده است.
هم صحبتی تو
در جهان
ما را بس...

✍🏻 ‌پور
کسی که گفت به گل نسبتی ست روی تو را
🕊❤️
فزود قدر گل و کاست آبروی ِتو را
🕊❤️
گَرَم بیایی و پرسی چه بردی اندر خاک؟
🕊❤️
ز خاک نعره برآرم که آرزوی تو را...!
بازنشستگی قسمت دوم دتی ست به مادرم فکر میکنم ...
پا به پای پدر در برخی موارد خیلی بیشتر از او برای زندگی شان زحمت کشیده.
اگر پدر سی سال هرروز هشت ساعت پشت میز نشسته، مادر بیست و چهار ساعت سرپا فضای خانه را مدیریت کرده. پدر بعد از سی سال به استراحت فکر میکند ...
اما مادر هنوز سر اجاق برای ناهار پیاز خرد میکند. پدر در آرامش کتاب میخواند. مادر جارو بدست خانه تکانی میکند... هرازگاهی پدر ظرف هارا میشوید یا سیب زمینی میپزد... و با جمله ای به اعضای خانواده این لطف بزرگش را اعلام میکند! مادر اما انگار مجبور به انجام وظایفش است...
همه از او انتظار دارند و او بدون خستگی و بدون ابلاغ آن مسئولیتش را انجام میدهد. مادر را نگاه میکنم.
کی قرار است بازنشسته شود؟ کی قرار است از او بخاطر مشغولیت بیست و چهارساعته اش بعد سی سال با هدیه ای یا دسته گلی تقدیر شود؟ مادر کی قرار است به استراحت و دغدغه های تک نفره اش فکر کند؟!!!....
بازنشستگی قسمت اولنزدیک دو ماه است پدر بازنشسته شده!
مدام سرش گرم دوستان و کتاب هایش و بقیه اوقات مشغول دنیای مجازی ست. زندگی اش را به دقت زیرنظر دارم! صبح ها به رسم عادت ساعت هفت بیدار میشود! میرود نانوایی و برمیگردد شعر میخواند؛ مادرم را بیدار میکند به اتفاق صبحانه میخورند؛ میرود سراغ کتاب هایش! ناهار را زودتر از زمان شاغل بودنش میخورد! بعد از ناهار چرت میزند... بعد از ظهرها را اغلب بهمراه مادرم با دوستانش شریک میشود. خوشحال و سرحال است. کمی چاق تر شده... در این مدت هرکس اورا دیده بازنشستگی اش را تبریک گفته اغلب با هدیه ی کوچک یا دسته گل! پدر معتقد است سی سال کار کرده و اکنون زمان استراحت اوست. به تمامی تفریحاتی که اطرافیانش پیشنهاد میکنند پاسخ مثبت داده و از اینکه دغدغه ی مرخصی ندارد بسیار احساس رضایت میکند.
اما!....
‍ بی‌ وقفه غمگینم ....
در شالیزارِ گیسوانم
زنانِ برنجکار گیلکی می‌‌خوانند
در دست‌هایم کودکی
باد را وعده ی بادبادک می‌‌دهد
و پاهایم ...
.. پاهایم هوس دارند
شوقی هماهنگ به رقصیدن
که به زندگی‌ وزن می‌‌دهد

من اما .... بی‌ وقفه غمگینم
در سینه ام
زنی‌ غریب، غروب کرده
زنی‌ که حتی شالیزارِ گیسوانش ، لهجه داشت
زنی ‌ که از تلاطمِ پر شکوهِ زنانگی افتاده ، غمگین می‌‌نویسد.



╭━═━⊰✹♡✹⊱━═━╮
@zaneh_emroozi
╰━═━⊰❀♡❀⊱━═━╯
مهربانی را بکار
بالای هر زمینی
و زیر هر آسمانی...
و اگر جای دانه هایی که کاشتی را
فرامـوش کردی روزی بـاران
جایشان را به تو نشان خواهد

‌‌‎ ♥️ℒℴνℯ♥️
لبخند مظهر زیبائی انسانند زن ها زیباتر می شوند.
دست‌پخت زن تعریف کن...

تا در کنار اجاق خود را قربانی کند!

تمام تو
خلاصه می شود
در بوسه ای میان کمان ابروانت
بوسه ای به وسعت قلبم
و قلبی لبالب ار مهربانی نگاهت

🌷امروزدرآهنگ صبح
🍃شعری باید گفت
🌷پُر از طلوع
🍃قصہ ای بایدگفت
🌷پراز هیجان
🍃وترانہ ای باید خواند
🌷پُر از پرواز
🍃سلام دوستان خوبم
🌷صبح زیباتون بخیر
🌹 @golesorrkh 🌹
به بهانه زیبایی باطن نمی توان زیبائی ظاهر را انکار کرد زیبایی تابلو زیبای عشق است.