بلبل را در قفس طلایی هم که بگذارند هنوز آرزوی خانه اش را دارد.
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
دلهای پاک
خطا نمی کنند
سادگی می کنند
و امروز سادگی
پاک ترین خطای دنیاست
ما از غمت ای یار، نوشتیم و نوشتیم
از حسرت دیدار، نوشتیم و نوشتیم
“اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد”
بی دوست به ناچار، نوشتیم و نوشتیم
از شعله ی عشقت من و این کِلک شکسته
در آتش و تب دار، نوشتیم و نوشتیم
تا تنگ نگردد دلمان، نام قشنگت
بر هر در و دیوار، نوشتیم و نوشتیم
“ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم”
در کوچه و بازار، نوشتیم و نوشتیم
ما قصه ی خندیدن تو با رقبا را
با دیده ی خونبار، نوشتیم و نوشتیم
صدبار جفا کردی و نادیده گرفتم
از فرط غم این بار، نوشتیم و نوشتیم
راضی که نمی شد دل دیوانه و لجباز
باخواهش و اصرار، نوشتیم و نوشتیم
هی من بنویس و بنویس، اشک کند پاک
این قافیه صدبار، نوشتیم و نوشتیم
“من به خال لبت ای دوست گرفتار…”
حتی به سرِدار، نوشتیم و نوشتیم
روزی که بریدی ز من خسته به پایت
یک روزه ی شک دار، نوشتیم و نوشتیم
شب ها همه در خواب، من و این دل تنها
درفکر تو بیدار، نوشتیم و نوشتیم
برسنگ مزارم بنویسید: نوشتیم
ازعشق تو بسیار، نوشتیم و نوشتیم
شاعر سیدعلی علوی
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند
ناله ی مظلوم در آهن سرایت می کند
زین سبب در خانه ی زنجیر دائم شیون است
از اهل زمان عار می باید داشت
وز صحبت شان کنار می باید داشت
از پیش کسی کار کسی نگشاید
امید، به کردگار می باید داشت
خاکباز
این گروه کیه
مدیرش کیه
اینستاگرام فارسی