شما بهش میگید «دوستت دارم» ولی غسان کنفانی میگه:
«تو اما وارد رگ هایم شدی، و همه چیز تمام شد و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم»
همینقدر قشنگ و مبتلا ♡
قراره خیلی دلت بشکنه
قراره خیانت ببینی
قراره خیلی دروغ بشنوی
قراره خیلی جاها تو جمع آدما تنها باشی
قراره تو افکارت خیلی غرق بشی و کسی نباشه که تورو از شر افکارت نجاتت بده،
ولی تو هرگز تسلیم نشو.
همین ..
دلم بهانه ی تو را دارد
تو می دانی بهانه چیست؟
بهانه همان است که شب ها
خواب از چشم من می دزدد
بهانه همان است که روزها
میان انبوهی از آدم ها
چشانم را پی تو می گرداند
بهانه همان صبری است
که به لبانم سکوت می دهد
تا گلایه ای نکنم از نبودنت ...
.
گاهی امنیت
همهاش خلاصه میشود
به یک آغوش امن ،
به یک بوسه از ته دل ،
به یک دوستت دارم ناب ،
به یک دلم برایت تنگ شده ،
به یک چشمهایت چرا نم دارد ،
به یک من اینجایم ،
دلم آنجاست که تـــو هستی .....
و باور کن هیچوقت
معجزه عشق جوانه نمیزند ،
مگر امنیت خاطری باشیم
برای " او " ی زندگیمان . .. .
برایش نوشتم:
«زیر نور این آباژور
در ازدحام این قرص خواب های لعنتی
جایی در وسعت سرد این تختخواب؛
شب بخیر هایت گم شده است...»
برایم نوشت:
«بخواب! عادت به هیچ چیز صلاح نیست»
و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شبهای من شد...
اگر کسی رو دوست داری
نه براش ستاره باش
نه آفتاب ...
چوڹ هردوشوڹ
مهموڹ زودگذرند
پس براش آسموڹ باش
که همیشه
بالای سرش باشي
مادربزرگم همیشه میگفت:همه آدمها تا یک جایی با تو همراه هستند.
یکی تا سر خیابان،یکی تا چند خیابان آنطرفتر،یکی تا شهر بعدی و...
میگفت:همه،بودنشان با یک «تا جایی» گره خورده است..
فقط آنهایی ک تا هر جا همراهت خواهند ماند میتوانند عاشق شوند، آنهایی ک ب «تا کجا» فکر نمیکنند،
و فقط به تو فکر میکنند..
ب «با تو» بودن...
اونجا غسان کنفانی اینجوری جواب میده:
-معشوقی داری؟
-نه
-برای که مینویسی؟
-برای خودم
-برای خودت! حرف عاشقانه؟
-خودم بیشتر از دیگران استحقاقش را دارد
وَ خلاصه میشود
تمام شعرهایِ عاشقانه یِ دنیا ؛
در دو گویِ چشمهایِ تو
بعضی وقتها بعضی آهنگ ها رو که گوش میدی دیگه بعدِ چند لحظه این خواننده هه نیست که صداش به گوشِت میرسه
جریانِ قلب و زندگیته که با صدای ساز داره نرم نرمک واست پلی میشه...
یا رب
دل ما را را به توبه
جان ده
درد همه را به صابری
درمان ده
این بنده نداند که
چه می باید خواست
داننده تویی
هر آنچه خواهی آن ده
خدایا
نور محبتت رو به جان ها بتابان
صلح رو
شفا رو
رحمتت رو
بر زمین و ادماش رزق فرما
که تو رزاقی و هدایت از آن توست
خدایا
ای نور بی نیاز و همیشه حاضر
به نورت دلهای نیازمند و
تن های غایب رو روشنی بخش
الهی
به امید تو
نه به امید بندگان تو
°•°•°
گفت : اگر بروم چه؟
گفتم : آنگاه تو اولین وطنی هستی که
صاحبش را ترک میکند!
روزگارم این است
دلخوشم با غزلی
تکه نانی
آبی
جمله کوتاهی
یا به شعر نابی
اگر باز بپرسی گویم
دلخوشم با نفسی
حبه قندی
چایی
صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه دنیایی
دلخوشی ها کم نیست
دیده نابیناست