سلام دوستان گرامی
با شروع بهار همه چیز رنگ و بویی تازه به خود میگیرد
این افسانه زیبا و ماندگار همیشه در خاطرهها خواهد ماند
که هر شخص احساس میکند که نخستین روز از بهار مشابه اولین روز آفرینش است
آغاز بهار و زنده شدن زمین مبارک باد.
تنها خداست که میداند بهترین در زندگیتان چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم
نوروزتان پیروز.
از همه دوستان عالی قدر که اینجانب رو هم مشمول مهر و محبت خودشان قرار داده و سال جدید را از هر طریق خطاب و پیام تبریک فرموده اند صمیمانه سپاسگزارم .
نازنینا بیتو بودن ها برایم خوب نیست
زندگی بیبوسه برلبهای تو مطلوب نیست
بستهای ميخانهی چشمان خودرا بازهم
هرچه میگردم دراین میخانهها مشروب نيست
تاب گیسوی تو مستم میکند از راه دور
بی نفسهای تو حتی مستی ام مرغوب نیست
کن مدارا اندکی با حس و حال ناخوشم
سَرگِرانی شیوه رفتار با محبوب نیست
کاسههای صبر از چشمان من لبریز شد
طاقتم پایان گرفته صبر من ایوب نیست
این همه مهر و محبت را به پایت ریختم
باز کن قفل لبت را آه حالم خوب نیست....
ما را وصل كرده اند به دلتنگی
دست و پايمان را بسته اند
كه هر لحظه قلبمان از جايش جدا شـود
و منتظر ديداری دوبـاره باشد
ما را به ثانيه ها گره زده اند
كه دوری را هر ثانيه هزار بار به صورتمـان بكـوبند
دوری و درد و دلهره
دلتنگی و بودن و دور بودن
عشق تفسيـر عجيبی ست از دوست داشتنت
وقتی ديوانه وار دوستت دارم...!
بوی بهار را می شنوی ؟
حسودیم می شود بہ قُمری های
عاشق ڪه از پشت پنجرہ اتاقت
دانه می خورند!
بتاب بر من ...
نور عشقت را بر تن رنجورم بتاباند
تا دوبارہ جوانه بزنم
تا دوبارہ دوست داشته باشم
آسمان را
زمین را ...
تا دوبارہ سبز شوم و شڪوفه بدهم
تو در نهایت آرزوهای منی
تو را دست ڪدامین قاصدڪ بسپارم
ڪه برآوردہ شوی !
عاشقم باش
هرچند همه بگویند
که رسیدنمان بهم
محالترین اتفاق تاریخ است!
عاشقم باش
و بگذار که به همه ثابت شود
ما همان ممکنترین
محال دنیا خواهیم بود...
کاش می دانستی ...
یک زن از لحظه ای که ...
دوستت دارم می گوید
از لحظه ای که بوسیده می شود
از لحظه ای که به آغوش کشیده می شود،
دیگر خودش نیست
می شود تو
می شود با هم بودن...
آن لحظه که ترکش می کنی
دو نیم اش می کنی
و یک نیمه اش را با خود می بری!
نگو زمان همه چیز را حل می کند
که زمان، تنها، کند می کندجستجوی او را ...
برای یافتن نیمه دیگرش
نگو فراموش کن !
که او یک چشمش همیشه...
باقی می ماند به نیمه رفته دیگرش...
زن ها گاهی تمامی
دنیایشان را میان چاردیواری
آغوش یک مرد جستجو می کنند...
وقتی هوای دل
به تو "گرم" است...
بگذار
تمام
فصل های
سال...
"زمستان" باشد...!!
امپراطوری
یعنی چشمان مست توو
وقتی عاشقانه
نگاهم می کنی
عشق را با تمام ویرانی اش
در دلم
عاشقانه آباد می کنی...
قهوهے قاجاریام
همرنگ چشمانت شدهست!
میشوم هر آن به نوشیدن مصمم، بیشتر
میدانم تو
یک ممنوعه ای!
یک "نباید"...
اما نمیدانم
این را به روح سرکشم
چطور بفهمانم،
تو میدانی؟
اگه دل کسی رو شکستی
یا آبروی را به ناحق بردی ...
دیگه هیچ وقت رو به هیچ آسمونی
برای خوشبختیت دعا نکن...
7 اصل عشق بالغانه :
1- بیان محبت؛
ارسال نوازش های کلامی مثبت و محبت آمیز
2- توجه کردن؛
تو برای من مهم هستی و هر اتفاقی بیوفته من در کنار توام
3- پذیرش؛ پذیرش بخش های مثبت و منفی بدون انتقاد
4- همدلی؛ توجه به احساساتش و درک اون ها
5- درک متقابل؛ دیدن مسائل از دریچه نگاه دیگری
6- همکاری؛ انجام فعالیت های دونفره
7- حمایت کردن؛ حمایت در مواقع خوشی و ناخوشی
در برابر ِ اينهمه ستارهی ِ عريانـ
اينهمه بارانـ ِ بیسوال
يا چند آسمانـ ِ بلند وُ چند ترانه از خواب
تو حاضرى باز آوازى از همانـ پسين ِ پُر بوسه بخوانى ؟
من دلمـ گرفته
گهوارهامـ شڪسته
حالا چهـ وقت ِ گفتن از پرنده ، از قفس ، از قفسهای دَربسته است ؟
بيا بهـ خاطر ِ يڪ گُل ِ سرخ
يڪ ياد ِ ساده از همانـ سال ِ بوسهها
برويمـ بالاى ِ آسمانـ ، پشت ِ پيراهن ِ نور
دست بر پرده ِ خاطراتى از ماه ِدلنشين بپرسيمـ :
تو حاضرى باز آوازى از همانـ شب ِ پُر گريه بخوانى ؟
ماه همـ دلش گرفته
گهوارهاش شڪسته
ديگر چهـ وقت ِ گفتن از رود ِ گريه وُ آنـ راز ِ سر بسته است ؟
شبِتار
برایتوڪهاینحوالیپرسهمیزنی