| دِژُمْ |
| ۶۳ پست |
| ۲۳ مشترک |
| ۱۳ پسند |
| عمومی |
مبنای تعداد کاربر | رتبه ۱۳۰ |
مبنای تعداد هوادار | رتبه ۱۱۳ |
مبنای تعداد ارسال | رتبه ۱۰۸ |
در این درشتناک بیابان پر هراس
میآیدم هماره زسویی نهان به گوش
آوای آشنای یکی یار ناشناس
آوای دلربای زنی، چون طنین جام
کز ژرفنای شام
می خواهدم مدام
می خواندم به نام
می جویدم به کام و
نمی یابمش به کام
. . .
سر گشته در سیاهیِ شب
می روم به راه
راه دیار مرگ
راه جهان راز
راهی که هیچ رفته
از آن ره نگشته باز !
. . .
باز از درون تیره آن جاودانه شام
آن آشنا سروش
می پیچیدم به گوش
لیکن دگر از این دلِ
نا آشنا پرست
یادی بجز غبار
باقی نمانده
بر رُخ شادابِ روزگار
/
( فریدون توللی )
/
به آدمی نرسیدی ، خدا چه میجوئی؟
ز خود گریخته ئی آشنا چه می جوئی؟
دو قطره خونِ دلست آنچه مُشک مینامند
تو ای غزال حرم، در خُتا چه میجوئی ؟
سراغ او ز خیابان لاله میگیرند
نوای خون شدهٔ ما، ز ما چه میجوئی؟
/
( علامه اقبال لاهوری )
/
این بیتهای تلخِ نفسگیرِ شعلهخیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانیام
رودم، اگر چه بیتو به دریا نمیرسم
کوهم، اگر چه مردنی و استخوانیام
من از شکوه روسریات کم نمیکنم!
من، این منِ غبار، چرا میتکانیام؟
/
( حامد عسکری )
/