نامــه ای با اشک چشمانم نوشتم او نخواند
پای عهد بستـــه من ماندم ولیکن او نماند
تیر بی مهـــــری چنان در قلب زارم رخنه کرد
نیمه جان خسته ام را بیکسی بر لب رساند
ما که از داغِ غــــم او روز و شب را سـوختیم
نا مـــــروت کفتر دل را چرا از دل پـــراند ؟
مـا به نــــاز او جـــــوانی داده ایم او در عوض
عاقلــی بودم مرا تا مـرز رسوایی کشاند
ما پرستیدیم او را بهتــــر از هر بت پرست
بی وفا دیگـــر پرست و غیـر را از خود نراند
بال پروازم شکست وچشمها خون گریه کرد
رفت اما رد پایش گوشه ی این سینه ماند
وای منيم حاليمه معشوقه اگر آتسا منى
باشقا بير ياره وورولسا ، هدره ساتسا منى
آيریلیق سازينى چالسا، کدره قاتسا منی
بیلمیرم آيریلیقیندا ،نئجه اونسوز دؤزه رم؟
اولارام بير دلی ،ويرانه لرى من گزه رم
وای منيم حاليمه گؤرسم ، ألی أللرده قالیب
بير وفاسیز اؤتوروب،ياريمى چوخ درده سالیب
او سبب دن ياریمین، گؤزلرى يوللاردا قالیب
او وفاسیز باشینى، من بدنيندن اوزه رم
اولارام بير دلی، ويرانه لرى من گزه رم
وای منيم حاليمه عشقيم، منه يومسا گؤزونى
اؤزگه لرله اوتوروب ،سؤيله سه يار اؤز سؤزونى
ترک ائديب گئتسه، اوزاخلاتسا منه اؤز اؤزونى
آغلايیب گؤز اؤنونه ،عکسيلرين من دوزه رم
اولارام بير دلی ،ويرانه لرى من گزه رم
وای منيم حاليمه ،آسوده خيال اولسام اگر
بير گونی گؤرسم اگر ،نازيوى بير اؤزگه چکر
بيل او گون يوخدى، حياتیندا سهندين دن اثر
سؤکرم قلبيمى سنسيز ،بو حياتدان کؤچه رم
اولارام بير دلی ،ويرانه لرى من گزه رم
سوالهای نپرسیده گرچه بسیار است
جواب چرخ فلک بر مدار تکرار است
یکی پرنده ازین کهنه دام پر نگرفت
که تور صید قضا پهن بر لجنزار است
برای مرغ مقلد قفس نشان بقاست
چنانکه مرغ انالحق نشانهاش دار است
کجا به دست محبت شدهست خاری گل
زمانهایست که هرکس وفا کند خوار است
تمام عمر بکوشد به هیچجا نرسد
کسی که بیشتر از هرکسی سزاوار است
کجاست بال رهایی کجاست بام خیال
که فکرهای بدی بر سر من آوار است
درون آینه مردیست زخمخورده و مست
کسی که زندگیام را به من بدهکار است
چرا همیشه به تو باز میگشتم؟ تنها بودم؟ یا دوستت داشتم؟ نمیدانم! ولی هرچه که هست باز هم دلم میخواهد به تو بازگردم، باز هم دلم میخواهد تو را دوست بدارم، باز هم دلم میخواهد با تو حرف بزنم و باز هم دلم میخواهد صدای تو را بشنوم...
واقعا امیدوارم که بهترین روز زندگیم و عالیترین لحظه رو هنوز نگذرونده باشم. امیدوارم که هنوز قشنگترین غروب یا طلوع آفتاب رو ندیده باشم، و هنوز همهی آدمهایی که قراره دوستشون داشته باشم و دوستم داشته باشن رو ملاقات نکرده باشم. امیدوارم نهایت حس شادی رو هنوز تجربه نکرده باشم. امیدوارم که بهترین آهنگ، کتاب یا فیلم زندگیم رو هنوز پیدا نکرده باشم. نمیدونم چطور بگم. امیدوارم هنوز بهترینها توی زندگیم اتفاق نیفتاده باشن که بتونم به امید اونها زنده بمونم.
ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم؛ حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاهِ جدید است که از قبلی بهتر نیست!
اینجا سرزمینیست که برای آزادی جنگیدیم، ولی حالا برای نان میجنگیم!
نکتهی عدالت این است که همه وقتی برابر میشوند که مُردهاند...!