بیایدیه لیست بنویسیم
طوری ک هر سطرش
بااین کلمه شروع شه
چقدرخوبه که
مثل این
چقدر خوبه که میتونم
هنوزلبخند بزنم
چقدرخوبه ک سالمم
چقدرخوبه ک
خانوادم رودارم
چقدرخوبه ک وجدانم بیداراست
مطلبی گر بود از هستی، همین آزار بود
ور نه در کنج عدم ،آسودگی بسیار بود
دَر مُویرَگ چِشمـــای او
خودَم را دیدَم
عِشــــق" ازاین نَزدیک تَر
تا به کِى باشى و من پى به حضورت نبرم؟!
آرزوى منى ؛ اى کاش به گورت نبرم...
اگر از عشق میپرسی بگویم عشق غمگین است
ولی در خود غمی دارد که آن غمواره شیرین است
من از علامههای عشق خط دارم که مجنونم
برای عاشقان دارالفنون دارالمجانین است
سفر کردم از مغرب به مشرق تازه فهمیدم
که چین دامنش بسیار پهناورتر از چین است
وصال و ترس دل کندن، فراغ و داغ و جانکندن
نمیدانم که تقدیر دلم آن است یا این است
چه ساده مادرم عمری خدا عمرت دهد میگفت
دعا میکرد در ظاهر، نمیدانست نفرین است
زنها که عاشق می شوند
موهای بلندشان را هر روز
طور جدیدتری می پیچند ،
و رژلب های خوش رنگ تری
به لب های خندان ترشان می مالند ...
مردها که عاشق می شوند ...
شبها به سختی خوابشان می برد
اما صبح ها را با لبخند شروع می کنند ....
عطرهای خوش بو تری میخرند و
خودشان را بیشتر دوست دارند ...
عاشق شدن اصلا حال زمین را
بهتر میکند ...
خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی
که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی
آرزو میکندم از تو چه پنهان دارم
شیشهٔ باده و طلعت خوش زیبایی
جای من دیر مغان است مروح وطنی
رای من رای بتان است مبارک رایی
یه قانونی هست که میگه:
گاهی هر چقدر برای چیزی بیشتر پافشاری کنید و بیشتر سمتش برید و درگیریش بشید اون بیشتر ازتون دور میشه.
پس رها کن بره شاید رسیدن در رها کردن باشه؛ به قول نادر ابراهیمی که میگه: "بگذار آنچه از دست رفتنی است، از دست بِرود.
وگرنه تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید.”
Alireza
رها