عاشقانه آرام

براي نفسي آسوده زيستن ، چاره اي نيست جز مهي فشرده را گرداگرد خويش ان.. بیشتر

عاشقانه آرام
شعر و ادبیات
۶۱۳ پست
۱۸ مشترک
۱۰ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۱۷۴
مبنای تعداد هوادار رتبه ۱۶۰
مبنای تعداد ارسال رتبه ۶۲

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

بازنشر کرده است.
نغمه عود و لب رود و چمن وقت بهار

پیش ما با رخ آن یار مدامست هنوز

مگر جانی که هر گه آمدی ناگه برون رفتی

مگر عمری که هر گه می روی دیگر نمی آیی
 
شوقم به رهت پیر شد و منتظر توست

عینک به نظر می‌نهد و چشم به راه است

کسی به خلوتِ دل جز غمِ تو رَه نبرد

که من ز بهر تو این خانه داده‌امْ دَربست

بی کیمیای مستی، تبدیل غم محال است

یا می حلال فرما یا غم حرام گردان

شب گه خواب از این خرقه برون می آیم
صبح بیدار شوم باز در او محشورم

تو ای سلطان خوبان جز ستم‌کاری نمی‌دانی

گرفتی مُلک دل را مملکت‌داری نمی‌دانی

مستِ مستم ، مشكن قدر خود اے پنجہ غم

من به میخانه‌ام امشب تو برو جاے دگر...

ے.
هست طومار ِ دل من، بہ درازایِ ابد

برنوشتہ زسرش تا سوے ِ پایان،تو مَرو‌‌‌...

.
جـان در قـدمـش ڪنم

ڪہ آرام دل اسـت...

.
به بستان قمریِ ناڪردہ پروازم

بُوَد طوق گلویم یادگار حلقه‌ے دامے

ے_اردبیلے
بازنشر کرده است.
قربان آن غارتگرم ڪان نه تنهــا می‌برد

تاراج جان هم می‌ڪند، دین هم به یغما می‌برد

نی‌اَم تنها وگر غافل سَرے در ڪلبه‌ام آرے

غمے بنشسته بیني هر طرف زانو به زانویم

ے
بازنشر کرده است.
در جذبه ای كه حاصلِ زیبایی
شب است
رویایِ دور دستِ تو
نزدیک می شود

آن ڪہ بي جرم برنجید و به تیغم زد و رفت

بازش آرید، خدا را ڪہ صفایي بکنیم