کوچه باغ کلیکی ها

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گ.. بیشتر

کوچه باغ کلیکی ها
۱۵,۸۹۲ پست
۱۴۳ مشترک
۶۰ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۲۴
مبنای تعداد هوادار رتبه ۲۱
مبنای تعداد ارسال رتبه ۱۳
بازنشر کرده است.
((کوچه))
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!.....
  • *๑Khatereh๑*

    ((کوچه))
    بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
    همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
    در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
    باغ صد خاطره خندید،
    عطر صد خاطره پیچید:
    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
    تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
    من همه، محو تماشای نگاهت.
    آسمان صاف و شب آرام
    بخت خندان و زمان رام
    خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
    شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ
     یادم آید، تو به من گفتی:
    از این عشق حذر کن!
    لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
    آب، آیینi عشق گذران است،
    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
    باش فردا، که دلت با دگران است!
    تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
    با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
    سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
    نتوانم!
    روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
    چون کبوتر، لب بام تو نشستم
    تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
    باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
    تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم، نتوانم!
    اشکی از شاخه فرو ریخت
    مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت
    اشک در چشم تو لرزید،
    ماه بر عشق تو خندید!
    یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
    پای در دامن اندوه کشیدم.
    نگسستم، نرمیدم.
    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
    نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
    نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
    بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!

  • *๑Khatereh๑*

    بماند ب یادگار...

دیدگاه غیرفعال شده است.
آنها وقتی تو را نمیفهمند،ترجمه ات میکنند
آن هم به زبان خودشان ...
گرچه مسجد را گروهی با تجمل ساختند
اهل دل میخانه را هم با توکل ساختند

عشق جانکاه است یا جان‌بخش؟ حالا هرچه هست
عشق‌بازان بینِ مرگ و زندگی پل ساختند
بازنشر کرده است.
به رسم اسفند وآخر سال، از درگاه خداوند متعال خواستارم که ارمغان روز‌هایی سال جدید آرامشی باشد از جنس خدا؛ آرامشی که هیچگاه تمام نشود. از امروز همه چیز آخرین است
آخرین هفته
آخرین دلشوره هایِ شیرین اسفند
اتمامِ آخرین جایِ گردگیری نشده خانه
آخرین اتمام حجت ها با خودمان…
حالمان و آرزوهای مان…
آخرین یا مقلب القلوب ها و
آخرین امیدهای گره خورده، به اشاره سالی نو، که همه چیز درست می شود.
این چند روزِ آخر هم باید اسبِ سال را مجاب کرد که تا منزلگاه راهی نیست… بتاز… که نو شدن نزدیک است،
پیشاپیش سالی پر از مهر و محبت و نیک‌نامی برایتان آرزومندم ‌ها
دیدگاه غیرفعال شده است.
دنیا را برای خودت بنویس!
نه به خطی که قشنگ باشد،
به خط خودت بنویس
چون دنیا برای توست
نه تو برای دنیا... ????
سال ۱۴۰۲ هم داره تموم میشه
در آخرین ماه سال
بیایید برای هم دعا کنیم‌
دعا کنیم برای شفای تمام بیماران
برای مسافران آسمانی ک دیگر بین ما نیستند
دعا کنیم برای جاودانگی مهر مادر
همیشه سبز ماندن نگاه خسته ی پدر
سلامتی همسر و خواهر و برادر و فرزند
و برای دل دوستانمان دعای روشنی کنیم

🌸🍃امیدوارم سالی که پیش رو داریدآغاز روزهایی باشد که آرزو دارید
گاهی ماهی ها هم غرق می شوند
وقتی دلتنگی بغض میشود
و دریا ، خدا می داند اشک چند ماهی است
بازنشر کرده است.
یاد گرفتم ڪہ ارزش آدمها رو بر اساس اینڪہ چقدر بهم اهمیت میدن درجہ بندے ڪنم نہ بر اساس اینڪہ چقدر دلم براشون تنگ میشه.

‌⍣❥᭄     
اهل معنی همه از حالت من حیرانند …
بس که حیرت‌زده‌ صورت زیبای توام...
عطر بوی‌خوش بهار نارنج همجای شهر پیچیده😚
دیدگاه غیرفعال شده است.
جای خالیت با هیشکی پر نمیشه کسی که تو نمیشه
تو فرق داری با هر کی دورمه♥️😊

عـیـد را بـهـانه نـمـیـکـنـم تـا یـادت کـنـم چـون بـیـادت هـسـتـم

خـوبـی هـایـت را بـهـانـه مـیـکـنـم تـا عـیـد را بـه تـو شـادبـاش بـگـویـم
پـیـشـاپـیـش عـــیـــدت مـــبـــارک رفیق جانم ♥️
دیدگاه غیرفعال شده است.
زندگي مثل جنگ ميمونه
يا بايد ي بار مردونه بجنگي
يا تا آخر عمر مجبوري فرارکنی!!!
اکثر افرادی‌که کنار ما هستند، کاسب‌اند
وفاداری اون‌ها
به میزان‌کاسبی‌شون بستگی داره...
ای خلیج چشم هایت راحت و ارام جان

جان من یک امشبی را در بر قلبم بمان
نوشت:
مبتلا نیستید که بدانید دچار بودن یعنی چه!
می‌دونی هیچوقت باورم نمیشد بتونم از پشت گوشی بیشتر از خودم به یکی اعتماد داشته باشم که تا حالا ندیدمش.؛"
دیدگاه غیرفعال شده است.