دفتر شعرها و ترانه های من

شعر های خودم رو براتون میزارم در ای نگروه امیدوارم خوشتون بیاید بیشتر

دفتر شعرها و ترانه های من
۸ پست
۲۲ مشترک
۱۳ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۱۳۴
مبنای تعداد هوادار رتبه ۱۰۶
مبنای تعداد ارسال رتبه ۱۶۵

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

جگرگاه‌ زمین‌ شد
رفته‌رفته‌ یوسفستانی

زبس بردند زیر خاک،
عشاق آرزویش را...
/
( جناب صائب )
/



... !/



گوشه‌گیری کردم از آوازهای رنگرنگ
زخمه‌ها بر ساز دل از دست بی‌دادم رسید

قصه شیرین عشقم رفت از خاطر ولی
کوهی از اندوه و ناکامی به فرهادم رسید

شب خرابم کرد اما، چشم‌های روشنت
باردیگر هم به داد ظلمت‌آبادم رسید

سرخوشم با این همه زیرا که میراث جنون
نسل اندر نسل از آباء و اجدادم رسیدم
/
( سید حسن حسینی )
/



... !/

هیچ کس دادِ من از فریاد جان‌فرسا نداد
عاقبت خاموشی مطلق به فریادم رسید !
بازنشر کرده است.

بروضع ما
به چشم حقارت
مکن نظر ...

ما را
به روز تیره
محبت نشانده است
/
( بیدل )
/



... !/

شده دلتنگ کسی باشی و
از شدت غم
وحشی و هار شوی
پاچه بگیری همه را ؟
/
( ارس آرامی )
/



... !/

از همان آغاز
راه ما کمی از هم جدا بود

تو مثل یک شاعر
عاشق بودی

و من مثل یک عاشق
شعر می سرودم

هر دو گم شدیم
من در پایان یک رویا
تو در یک شعر بی پایان
/
( واهه آرمن )
/



... !/

از یک شانه ام
درخت سیب روییده است
از شانه ی دیگر انگور

سیب
برای روزها
که به یاد بیاوریم

انگور
برای شب ها
که فراموش کنیم
/
( علیرضا نوری )
/



... !/
بازنشر کرده است.

همدست شده‌اید،
تو
و شب !
؛
وگرنه
این چشم‌ها،
خوابیدن را بلد بودند
/



... !/
بازنشر کرده است.

جـهــان بــه خـواب و
دمى چـشـــم من نـيــاسـايـد .

چـُـو دل بــه جـاى نــبــاشــد
چگـونــه خـواب اَيـد ؟
/
( كمال خُـجـنـدى )
/



... !/