بیشتر
این من و حجم شب و دستان خالی و خدا آسمانی تیره و اشک و سکوت و انزوا ناله های جانگداز و گریه و امن یجیب قبله و قلب و جوارح جملگی غرق دعا
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی تو نبودی که من این جام محبّت خوردم
یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم صد نالهٔ زار از دل هر تار برآمد