mon
۱,۹۲۳ پست

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
همهٔ ما یک مهاجریم
از رویایی به رویایی دیگر

بازنشر کرده است.
مردها کاین گریه در فقدان همسر می‌کنند
بعد مرگ همسر خود، خاک بر سر می‌کنند

خاک گورش را به کیسه، سوی منزل می‌برند
دشت داغ سینه ی خود، لاله پرور می‌کنند

چون مجانین! خیره بر دیوار و بر در می‌شوند
خاک زیر پای خود، از گریه، هی! تر می‌کنند

روز و شب با عکس او، پیوسته صحبت می‌کنند
دیده را از خون دل، دریای احمر می‌کنند

در میان گریه هاشان، یک نظر با قصد خیر
بر رخ ناهید و مینا و صنوبر می‌کنند

بعدٍ چندی کز وفات جانگداز او گذشت
بابت تسلیّت خود! فکر دیگر می‌کنند

دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشین بی بدیل یار و همسر می‌کنند

کج نیندیشید فکر همسر دیگر نیَند
از برای بچه هاشان، فکر مادر می‌کنند


بازنشر کرده است.
با دیدن چشمان تو زیبا شده شعرم
همرنگ غرلنامه ی نیما شده شعرم

با این دل دیوانه ی من باز چه کردی
بی پرده ببین با تو هم آوا شده شعرم

ای مریم تنهایی من بانگ بر آور
فریاد پس از مرگ مسیحا شده شعرم

سوگند به باران تو ای عشق بهاری
بی آتش زرتشت، اوستا شده شعرم

خوابم شده بیداری چشمان تو امشب
انگیزه ی روییدن فردا شده شعرم

بگذار که این پنجره ها بسته بمانند
بر روی تو دروازه ی دنیا شده شعرم

‏مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !‏



خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !‏
دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند



چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند



روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند !‏



در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !!‏
بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند !‏



بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــی کنند



دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر می کنند



کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگر نیَند !‏
از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــی کنند !!‏

ارس آرامی
بازنشر کرده است.
شیرین ترین گناه منی
از تو به خدا هم پناه نمی‌برم...!

بازنشر کرده است.
گفتند نگاه مستقیم هست حرام

از آینه‌ی بغل تورا دید زدم !!😐

بازنشر کرده است.
بوسیدن و بغل کردنت که هیچ...! حتی

نشد عطر تنت را یک دل سیر بو بکشم

بازنشر کرده است.
بدجور هوس کرده دلم "ناز" برقصی!
در خلوت بی پنجره ام "باز" برقصی

من مولویِ چشم غزلپوشِ تو باشم
تو در غزلم با دف و آواز برقصی

هرچند که ناکوک‌تر از سوز دلم نیست!
اما کمی ای کاش به این ساز برقصی

وقتی که دلم لک زده در ترس قناری
ای کاش پر از جرات پرواز برقصی

تا چشم تو در خاطر هر شهر بماند
در حافظیه‌ی حافظ شیراز برقصی

چون سهم من از عشق، فقط خانه به‌دوشی‌ست
غم نیست اگر "خانه برانداز" برقصی

در فصل پر از زایش غم، این چه ویاری‌ست؟!
بد جور هوس کرده دلم "ناز" برقصی

شب اتفاقِ قشنگی‌ست اگر تو ماه من باشی

ارس آرامی
بازنشر کرده است.
شب اتفاقِ قشنگی‌ست اگر تو ماه من باشی

بازنشر کرده است.
نکند حوالی ما آمده باشی!
مگر صبح بی تو اتفاق می‌افتد؟

بازنشر کرده است.
پاییز نزدیک است پس دستت را بده

اِی تو همه پاییز و انار و نارنجِ من

بازنشر کرده است.
دل می‌رود پاییزِ این شهر را قدم بزند اما

چه کنم بی ‌تو عجیب پاهایم خسته است

بازنشر کرده است.
مِهر بر ما مُهر و نشان ز تنهایی دیرین دارد

پاییز مبارک بر آنکس که دلبر شیرین دارد!

بازنشر کرده است.
به هفت‌سین چشمت سفرهٔ پاییز گشودم

ای فصلِ نوبرانه‌هایِ نارنجی‌پوش "سلام"