دیگر آن دیوانهی بیتاب سابق نیستم
توبه کردم از گناه عشق عاشق نیستم
شیشه بودم، سنگها اما نفهمیدند من
فرق دارم با همه، آیینهی دق نیستم
صاف و ساده بودنم را هیچکس باور نکرد
خالیام از هر سیاست، من "مصدق" نیستم!
دور باید شد از این "خاکِ غریبِ" لعنتی
صبر کن "سهراب"جان، من توی قایق نیستم!
آه دنیا خستهام از زندگی آنقدر که
با ادامه دادنش دیگر موافق نیستم
بغض دارم، بغض یعنی مرگ! اما گریه نه
شاعری مغرور هستم، اهل هقهق نیستم
میشود فهمید از حال خرابم، ذرهای
دیگر آن دیوانهی بیتاب سابق نیستم
#ارس_آرامی
علیرضا
عالی....
mon