محمد
۱,۳۵۷ پست
۷۳۷ دنبال‌کننده
۶,۷۷۰ امتیاز
مرد، متاهل
ديپلم
بازنشسته
دین اسلام
ايران

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم،
بیهوده نزیسته ام.
اگر بتوانم رنجی را بکاهم،
یا دردی را مرهم نهم
یا مرغکی رنجور را
به آشیانه باز آورم،
حاشا حاشا، که بیهوده نزیسته ام
میان اهل دل و اهل ریا همین فرق است
که داغ ماست به دل، داغ او به پیشانی
.
نمکدان را که پُر میکنی
توجهی به ریختن نمکها نداری ...
اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی
حال آنکه بدونِ نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست،
ولی بدون زعفران ماهها و سالها
میتوان آشپزی کرد و غذا خورد.

مراقب نمک های زندگیتان باشید...
ساده و بی ریا و همیشه دم دستتان هستند.
ولی روزی اگر نباشند
وای بر سفره ی زندگی...
چقدر اين متن دلنشينه... 👌

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﻪ نفر ﻣﯿﺮنجی... ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪیش... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻪ ﺩﻟﺖ میمونه...

ﮐﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺖ...
ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺯﺧمه...
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻞ ﺑﺸﻪ..!

ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ و ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺑﮕﯽ ﻧـــﻪ... ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺳﺖ!

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﺶ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ..!

ﯾﻪ ﭼﯿﺰ سنگين مثل...
"ﺣــــﺮﻣـــــﺖ"

میگن برای عشق باید بجنگی...

برای زندگی باید جنگید..

برای رسیدن به هدف هات باید جنگید..

اما من میگم...

باید برای هر چیزی بجنگی

٫٫جز دلی که با تو نیست

‌ ‍‌‌
زندگی....
کاروانیست زودگذر...
آهنگی نیمه تمام...
تابلویی زیبا و فریبنده
که میسوزد و میسوازند
و هیچ چیز در آن
رنگ حقیقت نمی‌گیرد جز مهربانی
🔴 حکایتی‌ بسیار زیبا و خواندنی

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .

به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟ جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟

آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.
‏سه دسته «نفهم» داریم!

۱-«نمیتونه» بفهمه
۲-«نباید» بفهمه
۳- «دوست داره» نفهمه

با هر سه تاشون نباید بحث کرد، چون هیچوقت نمی‌فهمن و فقط خودت رو خسته می‌کنی!
.
ســــــ🌺ـــلام
سهم امروزتون خوبی،
سهم زندگیتون عشق
و سهم قلبتون مهربونی
مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
.

هیچکس از کنار گُل، دست خالی برنمیگرده... گلابگیر به گلاب میرسه، کندودار به عسل، نقاش به نقش، عکاس به منظره، بلبل به آواز. بیا و گل باش، و چشمه مهربونی و خوبی …
دیدی گذشت آن همه آشفتگی پری؟
دیدی خودت در آینه دیدی که بهتری

دیدی  سپیده سر زد و آخر به سر رسید
شب های بی ستاره و بی ماه و مشتری

او تکیه گاه محکم تنهایی ات نبود
باید که می گذشتی از آن شانه سرسری

حالا قلم به دست بگیر و بیافرین
با واژه های تازه مضامین دیگری

جای غزل قصیده ی مردافکنی بگو
از زن.. زنی رها شده از حس دلبری

باید زنی جديد زنی بخش ناپذیر
از تکه تکه های خودت در بیاوری

حالا به جای آه خودت را صدا بزن
با تارهای زخمی این لهجه ی دری

گردآفرید باش و بپوشان لباس رزم
بر قامت نشسته به پیراهن زری

آری درون آینه خود را نگاه کن
در این لباس تازه چقدر از همه سری

حالا کمی بخند.. چرا گریه می کنی؟
غم دیو کوچکی ست.. نترس از غمت پری..
وقتی عزت نفس داری

کينه نمی‌ورزی،
همه را به یک اندازه دوست داری،

خجالت نمیکشی،
خود را باور داری،

خشمگین نمی‌شوی
و همیشه مهربان هستی

انسان صاحب عزت نفس
حرص نمی‌خورد،
همه چيز را کافی می داند،

حسد نمی‌ورزد و خود را لايق می‌داند

عزت نفس باعث می شود
برای بزرگداشت خود احتياج به
تحقير ديگران نداشته باشید.
زيرا خوب می‌دانید‌ که
هر انسان تحفه الهی است

انسان صاحب عزت نفس
همه را دوست خواهد داشت،
و به همه مهر خواهد ورزيد

تقدیم به شما دوستان صاحب عزت نفس
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز
شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
بجاه و منصب فانیِ دنیا دل نمی‌بندی
بگورستان گرت با چشم عبرت‌بین عبور افتد
هرگز از یاد نبردم من مدهوش تو را
من نه آنم که توان کرد فراموش تو را