مهدی موسوی
۹۳۳ پست
مرد، مجرد
۱۳۷۹/۰۶/۰۸
ديپلم
سربازی رفته ام

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
+ سیوش کن 851 یعنی :
از بین ِ 8 میلیارد آدم ، توو 5 قاره ی دنیا
تو یه نفر عزیزترین آدم ِ زندگی ِ منی !
بازنشر کرده است.
‏وَقتے چِشاے ⧼یه نَفـــــر⧽ دُنیات میشه،
تـو صاحبِ بزرگترین و
قَشنگ ترین‌ ⧼دُنیایــی⧽
بازنشر کرده است.
💋

ﻣﻌﺒـــﺪ سینہ ے ﺗـــﻮ
ﺗﺨﺖ ﺳﻠﯿﻤـﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻭﺍے ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ
ڪہ ﺍﯾﻦ همہ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

گرچہ ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﻡ
ﺍﯾﻦ همہ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ

من بہ ﺷﯿﻄﺎﻥ
ﺩﻭﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ..♥️
بازنشر کرده است.
‏وأمرت قلبي
كن حياديا كأنك لستَ مني...

و فرمان دادم دلِ خویش را:
بی‌طرف باش
چنان‌که گویی
پاره‌ای از من نیستی...



@divar_nevesh
بازنشر کرده است.
چه فرقی میکند
من عاشق تو باشم
یا تو عاشق من؟
چه فرقی میکند رنگین کمان
از کدام سمت آسمان
آغاز می‌شود؟



@TextNayab | Hey |
بازنشر کرده است.
عاشقی کار دل ‌
مصلحت ‌اندیشان ‌نیست

قدمِ ‌اولِ ‌این
‌راه‌ جگر میخواهد‌



@TextNayab | Hey |
بازنشر کرده است.
شرط است نماز عشق باطل نشود
آدم سرِ عشق شِرک قایل نشود

عاشق به کسی بگو که بعد از نیّت
جز قبله به هیچ سمت مایل نشود



@TextNayab | Hey |
بازنشر کرده است.
عشق چون زد خیمه در دل، جان ز تن بیرون نشست

‌_مشهدی
@nim_beyt
بازنشر کرده است.
‏يسافر الحب مثل السيف في جسدي
ولم أُخَطِّطْ لهُ لكنَّهُ القَدَرُ...

عشق مانند شمشیر در بدن من می چرخد
من آن را برنامه ریزی نکردم،
اما این سرنوشت است...

‌‌
@divar_nevesh
بازنشر کرده است.
لَيتَنا مِثلُ الطيور إنْ ضاقَت
بِنا الأرض حَلَقنا بِالسَماء.

كاش مثلِ پرنده‌ها بودیم
اگر زمین برامون تنگ میشد
به آسمون پناه می‌بردیم...



@divar_nevesh
بازنشر کرده است.
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

گیسوی سحر باز شد و نور دمید

بر آنکه به صبح عشق خندید سلام



._____🍃🌸🌷🌸🍃_____.
بازنشر کرده است.
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

برایش شعر گفتم
تا رقیبش پیش شاعرها

بگوید عاشقش او را
هنرمندانه می خواهد...



._____🍃🌸🌷🌸🍃_____.
بازنشر کرده است.
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

به ضعف و قوّتِ بازوی عشق حیرانم

که کوه می‌کَند و دل نمی‌تواند کَند ...



._____🍃🌸🌷🌸🍃_____.
بازنشر کرده است.
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هنوز پیرهنم را نشُسته میپوشم

هنوز بوی تو از تار و پود زندگی ام
نرفته است که خود رابه عطر بفروشم

عجب مدار از این جوششی که در من هست
که من به هرم نفسهای توست...می جوشم

کجا به پیری وسستی وضعف روی آرم
منی ک آب حیات از لب تومی نوشم

به بوسه ای که گرفتم در آخرین لحظه
برای بوسه ی دیگر دوباره می کوشم

برای آنکه بدانی که بر سر عهدم
برای آنکه بدانی نشد فراموشم

قسم به بوسه ی آخر...قسم به اشک تو...من
هنوز پیرهنم را ؛ نشُسته می پوشم...



._🍃🌸🌷🌸🍃_.
بازنشر کرده است.
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

صـــبح
می‌جویم تو را
در هستی و آفاق و شعر؛
تا که
جان گیرد
ز تو این صبح بی‌آغاز من...



._____🍃🌸🌷🌸🍃_____.